دلم ترکید - حنا دختری در مزرعه
[ و در خبر ضرار پسر ضمره ضبابى است که چون بر معاویه در آمد و معاویه وى را از امیر المؤمنین ( ع ) پرسید ، گفت : گواهم که او را در حالى دیدم که شب پردههاى خود را افکنده بود ، و او در محراب خویش بر پا ایستاده ، محاسن را به دست گرفته چون مار گزیده به خود مىپیچید و چون اندوهگینى مىگریست ، و مىگفت : ] اى دنیا اى دنیا از من دور شو با خودنمایى فرا راه من آمدهاى ؟ یا شیفتهام شدهاى ؟ مباد که تو در دل من جاى گیرى . هرگز جز مرا بفریب مرا به تو چه نیازى است ؟ من تو را سه بار طلاق گفتهام و بازگشتى در آن نیست . زندگانىات کوتاه است و جاهت ناچیز ، و آرزوى تو داشتن خرد نیز آه از توشه اندک و درازى راه و دورى منزل و سختى در آمدنگاه . [نهج البلاغه]
فرنوش شنبه 83/11/17 ساعت 10:15 صبح
دلم ترکید
salam
delam gerefte farda baiad bargardam daneshgah ah
aslan delam nemikhad bargardam
vaaaaaaaaaaaaay
felan dep zadam
ta bad ke sare hal basham bye
farnoosh
فهرست
[پست الکترونیــک]
[ورود به بخش مدیریت]
موضوعات وبلاگ
حضور و غیاب
یــــاهـو
لوگوی خودم
جستجوی وبلاگ من
با سرعتی بینظیر و باورنکردنی متن یادداشتها و پیامها را بکاوید!
لوگوی دوستان
لینک دوستان
آوای آشنا
اشتراک
آرشیو
طراح قالب